پدر
((پدر تو آمدی؟)) این را دخترک با چشمانی گریان گفت و خودش را در آغوش او انداخت و های های اشک ریخت . می خواست از دردهای بی پدری سخن بگوید که مادرش صدایش کرد:((دخترم بیدار شو وقت نماز است ......))